
مقاله زير بخشي از گزارشي است كه درسال 2004 (1383) توسط كميته تحقيق نژادكشي ارمنيان در هلند تهيه، تنظيم و در نوامبر همان سال در هلند و سوئد انتشار يافت. نظر به اين كه از آن زمان تحولاتي در منطقه و جهان در ارتباط با اين موضوع به وقوع پيوسته است، اين به مناسبت نودوپنجمين سالگرد اين فاجعه عظيم انساني توسط نويسنده به روز شده كه در معرض استفاده همميهنانمان قرار ميدهيم.
آرسن نظريان
مسؤل كميته تحقيق سوم ارديبهشت 1389 برابر با 23 آوريل 2010 امپراطوري عثماني در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم
ظهور ايدئولوژي پانتركيسم- پانتورانيسم حزب اتحاد و ترقي (تركهاي جوان)، عاملان اصلي نژادكشي ارمنيان
گر چه عثمانيها درشرق با برخورد به امپراطوري صفوي متوقف شده و بر سر جاي خود نشانده شدند، لكن در اروپا به پيشروي ادامه داده وتا دروازههاي وين پيش رفتند. پس از شكست قطعي دربرابر نيروهاي متحد اروپايي درسال 1683 ميلادي، تركها تدريجاً شروع به عقب نشيني نموده و ظرف چند قرن تقريبا كليه متصرفاتشان را در اروپا از دست دادند. از اين گذشته شيرازه داخلي امور امپراطوري نيز از هم گسيخته شد و كليه تلاشهاي داخلي و بينالمللي براي ترميم امور بينتيجه ماند، به طوري كه دولت عثماني به "مرد بيمار اروپا" شهرت يافت.
از اواخر قرن نوزدهم ميلادي، جور و ستم دستگاه فاسد امپراطوري عثماني نسبت به اتباع خود و به خصوص مظالم سلطان عبدالحميد دوم بر اتباع ارمني امپراطوري شدت يافت. عبدالحميد به دو طريق ميكوشيد ارمنستان غربي (آناتولي، شرق تركيه امروزي) را از سكنه بومي آن خالي سازد:
اول، از طريق اسقرار مالياتهاي سنگين و طاقت فرسا، كه نهايتاً منجر به فرار يا مهاجرت روستاييان ميشد.
و دوم، با تحريك احساسات مذهبي عشيرههاي كرد و چركس عليه ارمنيان و تشويق آنها به حمله به روستاهاي ارمنينشين و غارت و چپاول سكنه ارمني، قتل و يا وادار كردن آنها به كوچ اجباري.
مداخله دول اروپايي براي انجام اصلاحات در دستگاه امپراطوري منجر به اعلام فرمان "تنظيمات" گرديد، لكن تغييري اساسي در دستگاه فاسد امپراطوري به وجود نيآورد.
در اوايل قرن بيستم گروهي روشنفكر ترك اقدام به تاسيس حزب "اتحاد و ترقي" نمودند كه بعدها به "تركهاي جوان" معروف گرديد. اين حزب با شعار "اتحاد و برادري" توانست با ايجاد خيزشي همگاني درسالهاي 1908 و 1909، كه طي آن از كمك همه جانبه ارمنيان و سازمانهاي ارمني نيز برخوردار شد، سلطان عبدالحميد را خلع نموده و قدرت را در كشور به دست بگيرد.
بعد از به قدرت رسيدن اما، تركهاي جوان همه وعده و وعيدهاي خود را فراموش كرده و اقدامي در جهت بهبود اوضاع عمومي كشور و به خصوص ترميم وضعيت خطير ارمنيان، كه مدام در معرض تجاوز عشيرههاي كرد و حكام ستمكار دولتي بودند، به عمل نيآوردند. تدريجاً معلوم شد كه منظور تركهاي جوان از شعار "اتحاد و برادري" مستحيل شدن ملل غير ترك امپراطوري در ميان تركها و تشكيل دولت يك دست تركي بود. به همين جهت، راجع به حقوق داخلي- قومي ساكنان غير ترك اصلاً حاضر به گفتوگو نبودند و به عكس، با خشونتي كه يادآور اعمال سلطان عبدالحميد بود، شروع به سركوب اعتراضات مردمي نمودند.
دولتهاي اروپايي، از جمله روسيه و انگلستان، گر چه هشدارهايي در رابطه با ارمنيان به دولت تركيه ميدادند، لكن منافع خود آنها، به خصوص انگلستان، در امپراطوري عثماني و نيز رقابتهاي فيمابين خودشان مانع از اقدام جدي براي اجبار تركها به پايان دادن به مظالم عليه سكنه ارمني ميشد. تركهاي جوان با علم به اين موضوع، درصدد بر آمدند كه مساله ارمني را با قلع و قمع كامل ارمنيان در سطح امپراطوري حل نمايند، به نحوي كه، به زعم خودشان، ديگر مدعي و موجبي براي درخواست اصلاحات وجود نداشته باشد. عاملي كه به ويژه آنها را به سوي اين "راه حل" سوق ميداد، اين بود كه سردمداران حزب اتحاد و ترقي، با الهام از ايدههاي پانتركيستي- پانتورانيستي، هدف دور دست احياي امپراطوري عثماني را دنبال ميكردند، امپراطوريي كه از درياي آدرياتيك تا ديوار چين را ميبايست در بر گيرد. در اين ميان، اولين و مهمترين مانع در راه اجراي اين نقشه ارامنيان و ارمنستان بودند.
جنگ جهاني اول اين فرصت را در اختيار تركهاي جوان قرار داد تا طرحهاي پانتركيستي خود را به مورد اجرا گذارند. براي اين طرحها، سران حزب اتحاد و ترقي ماهها جلسه تشكيل دادند و برنامهريزي كردند.
در زير گزيدههايي از نقطهنظرات اعضاي كميته مركزي اين حزب را درجلسهاي سرّي كه دو ماه قبل از آغاز قتلعام درباره چگونگي اجراي كشتارها تشكيل شده بود، را در معرض توجه قرار ميدهيم. اين گزيدهها از كتاب "زواياي تاريك انقلاب عثماني"، نوشته "مولانزاده رفعت"، روزنامهنگار ترك و از اعضاي حزب اتحاد و ترقي برگرفته شده است. مولانزاده رفعت با شركت در جلسات سرّي حزب از تصميم گيريها، نحوه فعاليت و سياستگذاريهاي آن كاملا آگاه شده بود .او به دليل مخالفت با سياستهاي حزب از آن اخراج و چند سال در تبعيد به سر برد. بعدها نيز به جرم توطئه عليه "مصطفي كمال پاشا"، (آتاترك) محكوم شد و بالاخره در سال 1920 در شهر حلب (سوريه) درگذشت.
"دكتر ناظم: بهتر است خوب بيانديشيم. ما با چه انگيزهاي انقلاب كردهايم، هدف ما چه بود؟ به زير كشيدن عوامل سلطان عبدالحميد از اريكه قدرت و تكيه زدن بر جاي آنها؟ من اينطور فكر نميكنم. من به قصد احياي تركيسم رفيق و برادر شما شدم. زيستن تركها منحصرا وحكمفرمايي آزاد و مستقل آنها بر اين سرزمين آرزوي من است. بگذار عناصر غيرترك، از هر مليت و مذهبي كه هستند نابود شوند. اين سرزمين را بايد از همه عناصر غيرترك پاكسازي نمود. مذهب نزد من هيچ ارزشي ندارد. مذهب من توران است.
دكتر بهاءالدين شكير: (با پوزش از چاپ الفاظ توهينآميز به مقدسات اديان مختلف- مترجم) وقتي فردي مفلك چون موسي، بيكارهاي چون عيسي و يتيمي چون محمد توانستند مذهبي در جهان پايهگذاري كنند، چرا روشنفكران با ارادهاي چون ما نتوانند مذهب توران را بنيان نهاده و گسترش دهند.
حسن فهمي: چنانكه گفته شد نبايد بين پير و كودك و زن و ناتوان تبعيض قايل شد. همه را بايد ريشه كن كرد. من يك راه حل ساده براي نابودي (ارمنيان) به فكرم رسيده كه با اجازه حضار توضيح ميدهم. ما اينك درحال جنگ هستيم. جوانان ارمني قادر به حمل اسلحه را به خط مقدم جبههها اعزام ميكنيم و در آنجا آنها را از روبرو در مقابل آتش روسها و از پشت در ميان آتش نيروهاي خودي قرار ميدهيم و قلع و قمعشان ميكنيم. در مورد افراد ناتوان چون پيران و زنان و كودكان كه در خانه ميمانند نيز دستور ميدهيم كه معتمدين ما نابودشان كنند، دار و ندارشان را غارت ودخترانشان را بربايند. اين روش مناسب به نظر ميرسد.
شكري: شك نبايد داشت، كه (پارهاي از) مردم مسلمان به نگهداري و محافظت از برخي از ارمنيان اقدام خواهند كرد. جلوگيري از اين اقدام بدون اجبار مردم مسلمان و حتي با تمايل آنها امكانپذير است. روشي كه در عصر تفتيش عقايد در اسپانيا عليه يهوديان و اعراب به كار گرفته ميشد به ذهنم خطور كرد. اين روش را ما هم ميتوانيم اختيار كنيم. آماده كردن مقدمات مهاجرت اجباري ارمنيان طبعاً سه چهار روز فرصت ميخواهد. ما به طور رسمي اعلام ميكنيم هر كس كه در اين حين به دين اسلام بگرود، از تبعيد معاف خواهد شد. ما از اين كار دو سود خواهيم برد. اول اينكه در بين تبعيديها اين باور ايجاد خواهد شد كه خطري زندگيشان را تهديد نميكند و به جاي آنكه ثروتشان را در جايي مدفون كنند، آنرا به همراه خود خواهند برد، كه در اين صورت غنيمت نفرات "تشكيلات مخصوصه" ما پربارتر شده و آنها را در ادامه كارشان جريتر و مصممترخواهد ساخت.
ثانياً، با اين كار تعصب مسلمانان برانگيخته شده و به جاي حمايت از همسايگان ارمني خود آنان را به اسلام دعوت خواهند كرد و در صورت رد پيشنهادشان به دشمني با آنها برخواهند خاست. بدين ترتيب اقليت كوچكي از ارمنيان باقي خواهد ماند كه به اسلام نگرويدهاند كه پاكسازي آنها نيز كار بسيار سادهاي خواهد بود.
دكترناظم: با اصول مسأله موافقت شد. موردي ديگر براي مشورت باقي نميماند. حال پس از ديدار با طلعت بايد وارد عمل شويم ..."
دولت با نظر هيأت سه نفره اجرايي موافقت نموده و با آزاد كردن كليه جنايتكاران زنداني، آنان را به "تشكيلات مخصوصه" سپرد كه به نقاط مورد نظر اعزام گرديدند.
طلعت پاشا، وزيركشور هم امريه نهايي مربوط به كوچ اجباري ارمنيان را به ولايات صادر و مركزيت حزب اتحاد و ترقي نيز كليه شعب و بازرسين خود را از موضوع مطلع كرد.
طلعت در متن امريهاش، با اشاره به اعتراضات ارمنيان به دولت و مطالبه اصلاحات، كمك به ارتش روسيه و شورشهاي آنها در نقاط مختلف كه باعث كندي عمليات ارتش شده است، همچنين براي دفاع از كشور و دين مقرر داشته كه تا پايان جنگ كليه افراد و آحاد ارمني بدون استثناء و تا آخرين نفر از زنان، كودكان، ناتوانان و پيران مجبور به ترك منطقه جنگي شوند و در منطقه "ديرالزور" در ايالت حلب اسكان داده شوند. وي همچنين دستور سري زير را به طور جداگانه به واليان ابلاغ نمود:
"براي پيشگيري از تهديد ارتش و به مخاطره انداختن امنيت كشور ازسوي ارمنيان، مسؤلين سياسي- نظامي كشور جابهجايي و تبعيد كلي ايشان از مناطق مسكونيشان را به ديگر نقاط كشور ضروري تشخيص دادهاند و دولت نيز دستور لازم را صادر نموده كه اجراي سريع آن از اهميت زيادي برخوردار است. در واقع، حكومتي كه اينك در حال جنگ است و براي حفظ موجوديت خود جان هزاران فرزند خويش را در جبههها فدا ميكند، در عين حال از كليه شهروندان خويش بيش از هر زمان ديگر انتظار ياري به ميهن را دارد. در مورد كساني كه از درون حكومت را مشغول و از پشت به آن ضربه ميزنند، اتخاذ و اجراي كامل چنين تصميمي طبيعي و حق قانوني آن ميباشد. لذا، دستور به اجراي جدي اين امريه داده ميشود." غير از اين امريه، وزير كشور بخشنامهاي نيز به تاريخ 13 رجب 1333 (قمري) مصادف با 14 مه 1915 در سه ماده به شرح زير براي مسئولين استانها ارسال كرد:
"ماده اول- هر گاه و به هر شكل، مردم عليه فرامين دولتي و اقدامات و تدابير مربوط به برقراري نظم و عدالت در كشور شورش كرده و به مقاومت مسلحانه عليه آن بپردازند، نيروهاي انتظامي، ارتش و گروههاي مستقل حق دارند و بايد شديداً به مقابله با آنها پرداخته و شورش را سركوب و عاملان آن را تنبيه نمايند.
ماده دوم- فرماندهان نظامي و گروههاي مستقل بنابر تشخيص خود، ميتوانند اهالي روستاها و گروههاي روستايي را كه به خيانت و جاسوسي آنها شك ميبرند، به صورت فردي يا جمعي به ديگر نقاط كشور منتقل و اسكان دهند.
ماده سوم- مواد اين بخشنامه از تاريخ انتشار قابل اجرا ميباشد.
اجراي قتلعام
بدين ترتيب سران حزب اتحاد و ترقي نقشه خود را از فرداي شروع جنگ جهاني اول به مرحله اجرا گذاردند. ابتدا تمامي سكنه مسيحي، اعم از ارمنيان، يونانيها و آشوريها را مشمول كوچ اجباري و آماج قتل و غارت قرار دادند. ليكن، از آنجا كه دولت يونان به كشتار يونانيها اعتراض كرد، تركها توجه خود را روي ارمنيان متمركز ساختند.
دولت تركيه در كنار دولتهاي آلمان و اتريش وارد جنگ شده بود. تمام جوانان و مردان ارمني 18 تا 52 ساله به خدمت فرا خوانده شدند. اينها را، كه تعدادشان به چند صد هزار نفر ميرسيد، ابتدا "در پشت جبهه" به كارهاي شاق گماشتند و سپس، درطول جنگ، تدريجا در دستههاي 100- 50 نفري به بيابانها هدايت كرده و تيرباران كردند.
سپس، در شب 24 آوريل 1915، به طور ناگهاني و همزمان حدود هشتصد نفر از روشنفكران، نويسندگان، هنرمندان، رهبران روحاني و سياسي ارمني، از جمله نمايندگان مجلس، در شهر استانبول دستگير و به نقاط نامعلوم تبعيد شدند. عمليات دستگيري و تبعيد در استانبول چند شب متوالي ادامه يافت. طبق آمار پروفسور "تانر آكچام"، مورخ شهير ترك، در فاصله شب 24 تا 27 آوريل 1915، تعداد 2345 نفر از رهبران سياسي و مذهبي ارمنيان در استانبول دستگير شدند كه اكثرشان به قتل رسيدند. پس از تسويه حساب با رهبري، نوبت به عامه مردم رسيد.
از آنجا كه اين عمليات، بر اساس دستورات سرّي دولت و به طور محرمانه صورت ميگرفت، اخبار از نقاط شهري به ولايات و روستاها راه نمييافت و اكثر ساكنان اين مناطق از وقايع و رويدادهاي جاري مربوط به قتلعام به سختي مطلع ميشدند.
از ماه مه به بعد، طبق دستور دولت، واحدهاي ارتش و نفرات "تشكيلات مخصوصه"، متشكل از زندانيان و جانياني كه به همين منظور از بند رها شده بودند، به جان مردم بيپناه افتادند. اهالي روستاها را، كه غير از زنان، كودكان و سالخوردگان كسي نمانده بود وادار به ترك خانه و كاشانه نموده و در كاروانهاي طويل پياده به سوي بيابانها و صحاري سوريه راندند. اين كاروانها در طول راه آماج حملات عشيرههاي كرد و واحدهاي "تشكيلات مخصوصه" ميگرديدند، زنها مورد تجاوز قرار ميگرفتند، كودكان ربوده ميشدند و دار و ندار آنها غارت ميشد. بدين ترتيب، اكثر تبعيديها در راه از گرسنگي، مرض، فرسودگي و يا تير مهاجمين جان باختند.
طبق شواهد و آمار مآخذ مختلف، حدود يك ميليونونيم نفر از ساكنان ارمني امپراطوري عثماني در طول سالهاي جنگ جهاني اول قرباني نقشههاي پانتركيستي شدند. دولت تركيه مدعي است كه اين تعداد مبالغهآميز است و حداكثر آنرا سيصد تا ششصد هزار ذكر ميكند.
با وجود اينكه عمليات قتلعام، حتيالمقدور به صورت سري انجام ميگرفت، ليكن با توجه به سطح وسيع آن پنهان نگه داشتن آن به مدت طولاني امكان پذير نبود. درميان ماموران و وابستههاي نظامي و غير نظامي دول اروپايي، از جمله اتريش و آلمان در تركيه، بودند كساني كه از نزديك شاهد اين جنايات بودند و در اين مورد نزد دولتهاي خود اعتراض هم كردند. همينطور، تعداد نه چندان اندكي كه موفق به فرار شدند، اخبار اين جنايات را به دنياي خارج برده و جهان را از آنچه بر سكنه ارمني امپراطوري عثماني ميگذشت آگاه ساختند.
پس از آنكه اخبار قتلعام ارمنيان به گوش متفقين، كه عليه آلمان، اتريش و تركيه در حال جنگ بودند رسيد، رسما در 24 مه 1915، رهبران دولت تركيه را مسوول اين جنايات شناخته و اعلام نمودند آنان پس از جنگ به جرم جنايت عليه بشريت محاكمه و به اشد مجازات خواهند رسيد. لكن اين اعتراضات و تهديدها به جايي نرسيد و تركها نقشه خود را بدون مانعي تا پايان به اجرا در آورده و ارمنستان غربي را از صاحبان اصلي آن تخليه نمودند.
لازم به ذكر است كه در طول جنگ، در مناطقي كه سكنه ارمني آن به موقع از طريق فراريان و آوارگان بويي از نقشه قتلعام ميبردند و يا خبري در اين زمينه به آنها ميرسيد، دست به مقاومت ميزدند. با وجود اينكه دولت تمام مناطق ارمنينشين را خلع سلاح كرده بود، با اينحال در مناطقي مثل زيتون، وان، اورفا و ساسون، مردم با سازماندهي محلي به دفاع از خود برخاسته و تلفاتي نيز به نيروهاي مهاجم وارد آوردند. و در پاره اي از موارد نيز توانستند جان سالم به در برند.
شهادت روشنفكران، نويسندگان و سياستمداران ترك
"واقعيتي محرز است كه قتلعام ارمنيان به دستور كميته مركزي حزب اتحاد و ترقي برنامهريزي شده و به مورد اجرا گذاشته شده است، قتلعامي كه جهان را به لرزه در آورد و در تاريخ بيهمتا بود".
"علي كمال بيگ"، وزير كشور تركيه در سال 1919
روزنامه "صباح"، چاپ تركيه، مورخ 28 ژانويه 1919
"من همه را ميكشم. من بايد تمامي اعضاي حزب "اتحاد و ترقي" را از ميان بردارم. هم اينان بودند كه با سياستهاي ننگين خود بيش از يك ميليون مسيحي را به سوي كوچ اجباري و هلاكت سوق دادند".
"مصطفي كمال پاشا"، (آتاترك)، بنيانگذار جمهوري تركيه
در مصاحبه با نشريه "لوس آنجلس اگزمين" به سال 1926
"قتلعام ارمنيان لكه ننگي است بر دامان دولتمردان تركيه و پيشاني ملت ترك، كه زدودن آن محال است".
"دكترناظم حكمت"، نويسنده معروف ترك
شهادت نويسندگان، دانشمندان و شخصيتهاي جهاني
"... تركها از آنجا گذشتهاند. اينك در آنجا همه چيز ويران و نابود گشته است. همه جا غم و سوگواري است...".
"ويكتورهوگو"، نويسنده شهير فرانسوي
"ارمنستان نابود شد، اما بار ديگر متولد خواهد شد. خون كمي كه در رگهاي آن باقي مانده بيسار گرانبهاست، خوني كه نسلي قهرمان را پرورش خواهد داد. ملتي كه نميخواهد بميرد، زنده خواهد ماند".
"آناتول فرانس"، نويسنده نامدار فرانسوي
"خاطره تراژدي ارمنستان در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم هنوز در يادها زنده است. كشتارهاي استانبول، ساسون و آن قصاوتهاي بيسابقه و بيتفاوتي ننگآميز "اروپاي متمدن" در قبال كشتار "برادران مسيحي" خود، چپاول ثروتها و اموال كليساي ايشان و وحشتآفرينيهاي همين سالهاي آخر (20 - 1918) از سوي تركها ...
يادآوري ابعاد وسيع و كامل اين تراژدي كه بر اين ملت با استعداد و فعال روا گرديد، كاري است بس مشكل".
"ماكسيم گوركي"، نويسنده بزرگ روسي
"دولت تركيه كشتارهاي وحشتناك ارمنيان را سازمان داد و تمام دنيا در اين مورد ميدانند و در برابر آن مسئول هستند. دولت آلمان نيز بايد براي اين امر پاسخگو باشد. مگر نه اينكه در استانبول، ارتش تركيه را افسران آلماني رهبري ميكردند. فقط در آلمان مردم چيزي در اينمورد نميدانند، چرا كه در اينجا بر لبان نشريات قفل زده شده است".
"كارل ليبكنخت"، نويسنده و سياستمدار آلماني
"در تاريخ معاصر كمتر ملتي را ميتوان يافت كه به اندازه ارمنيان قرباني داده باشد، و كمتر كشوري يافت ميشود كه خاكش به اندازه ارمنستان به خون رنگين شده باشد ...
در سواحل درياچه "وان"، در جلگههاي دشت "آلاشگرد" و در تمامي نقاط ديگر ارمنستان و آناتولي استخوانهاي فرزندان ملت ارمني مدفون است".
"سرگي اورجونيكيدزه"، سياستمدار گرجي
"... از ژوئن 1915 وحشت شروع شد. وحشتي كه نمونه آن را تاريخ تا به حال به خود نديده است. تركها تصميم گرفتهاند در بحبوحه جنگ جهاني اول از فرصت استفاده كرده تمامي ارمنيان را از بين ببرند...".
"فردريك نانسن"، دانشمند نروژي
"تركها افكاري شيطاني در سر ميپرورانند و آن نابودي كامل ارمنيان است. در اين باره ما شاهد صدور اعلاميههاي رسمي هستيم. ما از همان آغاز جنگ ميدانستيم كه تركها بدون هيچ شكي به تمام افتضاحات خود لعاب حقانيت خواهند زد. هر روز همان اخبار دهشتناك از ارمنستان تركيه ميرسد. اشكهاي مادران و كودكان يتيم آواره قادر به بيان آنچه در تركيه ميگذرد نيست.
خون به زمين ريخته ارمنيان صلحدوست به دست تركها تنها نشانگر گوشهاي از آنچه در ارمنستان تركيه در حال تكوين است ميباشد. تركها تمامي اين جنايات را پشت غبار سياه رنگ و غليظ "جنگ بزرگ" (جنگ جهاني اول) پنهان خواهند كرد و خيليها نخواهند توانست واقعيت را ببينند ... و فقط آن وقت كه جويهاي به راه افتاده از خون انسانها خشكيد، دانتههاي زمان، شكنجهها و رنجهاي ميليونها انسان بيگناه را به تصوير خواهند كشيد".
"سرگِي م. كيروف"، سياستمدار روس
"يك ميليون تن از ارمنيان، از زن و كودك و پير و جوان به تيغ كشيده شدند، تنها و تنها به اين دليل كه ارمني بودند".
روزنامه "پراودا"، مسكو، شماره 280258، نوامبر 1918
" كشتار ارمنيان به دست تركها در خلال جنگ جهاني شكلي از شنيعترين شيوههاي جنگ در آسيا و در دوران حيات انساني است. اينك، كشتارها در سطحي بسيار گستردهتر از دوران سلطان عبدالحميد انجام ميشود".
روزنامه "ديلي كرونيكل"، لندن، جمعه، 6 اوت 1915
"... اطلاعات رسيده مورد بررسي قرار گرفته. وضع اكثر روستاهاي ارمنينشين دهشتناك است. بيشتر ساكنين آنها از دم سلاخي شده و يا پس از شكنجههاي فراوان و از فرط گرسنگي هلاك شدهاند ... ".
روزنامه "نيويورك تايمز"، 2 سپتامبر 1915
شهادت گواهان ايراني
"... مرد و زن، پير و جوان، به جاي كفش با كهنه و كاغذ و ريسمان و طناب براي خود كفشهايي درست كرده بودند كه به صورت گهواره كوچكي در آمده بود. دو سه تن ژاندارم سوار بر اسب اين گروهها را درست مانند گله گوسفند به ضرب شلاق به جلو ميراندند. اگر كسي از آن اسيران از فرط خستگي و ناتواني و يا براي قضاي حاجت به عقب ميماند، براي ابد عقب مانده بود و ناله و زاري كسانش بيثمر بود و از اين رو فاصله به فاصله كساني از زن و مرد ارمني را ميديديم كه در كنار جاده افتادهاند و مردهاند و يا در حال جان دادن و نزع بودند...
ابتدا موجب نهايت تعجب ما گرديد. ولي كمكم چنان عادت كرديم كه حتي ديگر نگاه هم نميكرديم و الحق كه نگاه كردن هم نداشت. صدها تن از زنان و مردان ارمني را با كودكانشان به حال زاري، به ضرب شلاق و اسلحه پياده و ناتوان به جلو ميراندند. در ميان مردها جوان ديده نميشد ..."
مشاهدات عيني "سيد محمدعلي جمالزاده"،
نويسنده نامدار ايراني
"... هنوز در گوشه و كنار شهر ارمنيكُشي با كمال شقاوت و قصاوت ادامه داشت. تروريستهاي محله كارگران نفت "چرنو گورود" كه آنها را "قوشچي" ميناميدند، اطفال بي گناه ارمني را كت بسته رديف به زانو مينشاندند و شرط ميبستند هر كس بتواند با يك ضربه قمه سر از تن آن فلكزدهها جدا كند هزار منات يعني يك تومان ناز شست ازديگران بگيرد".
مشاهدات "ديوان بيگي"، سياستمدار ايراني*
دولتها، سازمانهاي بينالمللي و نژادكشي ارمنيان
دولتها، پارلمانها وسازمانهاي بينالمللي بسياري واقعيت قتلعام ارمنيان را مورد شناسايي قرار داده و آنرا محكوم كردهاند.
در سازمانهاي بينالمللي، اولين بار در سال 1974 در كميته فرعي حقوق بشر وابسته به كميسيون حقوق مدني- سياسي سازمان ملل متحد صحبت از قتلعام ارمنيان به عنوان اولين نسلكشي قرن بيستم شد.
ساير سازمانهاي بينالمللي كه واقعيت قتلعام ارمنيان را مورد شناسايي قرار دادهاند عبارتاند از:
- دادگاه خلق پاريس، آوريل سال 1983- بنيانگذاران اين دادگاه بينالمللي كه قبلا به جنايات جنگ ويتنام رسيدگي كرده بودند، عده اي روشنفكر، ازجمله "برتراند راسل"، "ژان پل سارتر" و غيره بودند. در اين دادگاه، كه رأي آن لازم الاجرا نبود، دولت تركيه نيز دعوت شده بود، ليكن از حضور در آن سر باز زد. دادگاه پس از بررسي و تحقيق در موضوع و استماع شهود رأي به گناهكار بودن دولت تركيه عثماني داد. رأي اين دادگاه گرچه ضمانت اجرايي نداشت، ليكن ارمنيان آنرا پيروزي معنوي مهمي براي خود تلقي نمودند.
- پارلمان اروپا، پس از مباحث طولاني قطعنامهاي در ژوييه سال 1987 دال بر شناسايي واقعيت قتلعام ارمنيان به تصويب رساند. قطعنامه، البته دولت فعلي تركيه را مسئول جنايات تركهاي عثماني نميدانست، ليكن از دولت تركيه ميخواست كه به اين واقعيت اعتراف نموده و باب گفتوگو و آشتي را با ارمنيان و همچنين كردها بگشايد. دولت تركيه، اما به اين توصيهها توجهي نداشته و همچنان به سياست ديرينه خود نسبت به ارمنستان ادامه ميدهد.
- انجمن بينالمللي دانشمندان و محققان در مورد نسلكشي، در سال 1997 نژادكشي ارمنيان را به اتفاق آرأ به عنوان واقعيت محرز تاريخي تأييد كرد.
- سازمان مخالفان نژادكشي" كه از سال 1998 در شهر فرانكفورت، از جمله، به اهتمام "علي ارتم"، روشنفكر و فعال سياسي ترك در آلمان شروع به فعاليت نموده و اكثراً از تركها و كردهاي مقيم خارج تشكيل شده است، از ملت ارمني به خاطر جناياتي كه دولت تركيه در حق آنان روا داشته پوزش خواست و در سال 2001 با جمعآوري بيش از 12000 امضاء در محكوميت نژادكشي راهي ارمنستان شد و طومار را تقديم دولت و مردم ارمنستان نمود. اين سازمان هر ساله در سالگرد قتلعام، نمايندگاني براي شركت در مراسم يادبود به ارمنستان اعزام ميكند.
- تا كنون بيش از بيست كشور جهان نژادكشي ارمنيان را مورد شناسايي قرار داده و محكوم كردهاند. اولين كشوري كه واقعيت نژادكشي ارمنيان را به رسميت شناخت اروگوئه (1965) بود، سپس كشورهاي روسيه، فرانسه، لبنان، آلمان، ايتاليا، هلند، يونان، قبرس، آرژانتين، شيلي، بلژيك، سلواكي، سويس، كانادا، لهستان، ليتواني، ونزوئلا، برزيل، واتيكان و اخيراً سوئد اين واقعيت غير قابل انكار تاريخي را به رسميت شناختند.
همچنين پارلمان اروپا، شوراي جهاني كليساها، شوراي كشورهاي آمريكاي جنوبي و نيز 42 ايالت از پنجاه ايالت امريكا، مجلس محلي "كاتالونياي" اسپانيا و مجلس محلي ايالت "نيو ولز" استراليا دست به اين اقدام زدهاند.
قابل ذكر است كه در برخي از كشورهاي عضو اتحاديه اروپا انكار واقعيت نژادكشي ارمنيان جرم تلقي شده و پيگرد قانوني دارد.
آن چه به ايران مربوط ميشود بايد گفت؛ در سال 1380 لايحهاي در رابطه با شناسايي قتلعام ارمنيان توسط دو نماينده ارامنه شمال و جنوب كشور تقديم مجلس شوراي اسلامي شده كه از سرنوشت آن اطلاعي در دست نيست. و ليكن، قابل ذكر است كه تاكنون چندين مقام عاليرتبه جمهوري اسلامي، ازجمله دو وزير و سفير پيشين ايران در ارمنستان از موضع شخصي به قربانيان قتلعام اداي احترام نموده و دسته گل نثار بناي يادبود شهدا در ايروان كردهاند.
در مورد برخورد دولت ايالات متحده آمريكا با اين واقعيت نيز گفتني است كه تا كنون چندين بار اين مساله به مرحله تصويب مجلس نمايندگان امريكا رسيده است. و ليكن همواره، در لحظه آخر روساي جمهور امريكا از حق وتوي خود استفاده كرده و از تصويب لايحه مربوطه جلوگيري كردهاند. ازآنجا كه تركيه هم پيمان مهم امريكا و ناتو به شمار ميرود و دولت تركيه حساسيت شديدي نسبت به شناسايي قتل عام از خود نشان ميدهد، دولتهاي متوالي آمريكا مايل نبودهاند اين همپيمان مسلمان خود را در منطقه پرتنش خاورميانه از خود برنجانند. اين بار هم، در مارس گذشته "باراك اوباما"، رييس جمهوري امريكا و وزيرخارجهاش، خانم كلينتون، كه هردو تا قبل از انتخاب شدنشان ازطرفداران پر و پا قرص شناسايي نسل كشي ارامنه بودند ، اكنون به دولت تركيه قول داده اند كه تمام مساعي خودرا به كار خواهند بست تا از تصويب لايحه مورد بحث جلوگيري كنند!
در اين ميان، موضع اسراييل در جانبداري از سياست انكار و رد دولت تركيه نيز قابل تامل است. لابي نيرومند يهودي در پشتيباني از دولت دوست و متحد خود، تركيه، هر سال به كوششهاي وسيعي براي جلوگيري از تصويب لايحه نژادكشي ارمنيان در آمريكا دست ميزند. حمايت بي چون و چراي اسراييل از سياستهاي تركيه اخيراً به دليل انتقاد اردوغان، نخست وزير تركيه از دولت آن كشور طي اجلاس "داووس" در سال 1387 به سستي گراييده است. و نيز زمزمههايي در مورد شناسايي احتمالي واقعيت نژادكشي ارمنيان در مجلس اسراييل به عنوان اقدامي تلافي جويانه شنيده ميشود، اما اين گونه برخوردها و استفاده ابزاري از واقعيت نژادكشي ارمنيان در جهت تسويه حساب سياسي از ديدگاه قاطبه ارمنيان اقدامي ناپسند و فاقد ارزش اخلاقي تلقي ميشود.
تحولات جديد
در 17 ژانويه 2007 "هراند دينك"، روزنامهنگار ارمني تركيه كه از حقوق ارمنيان و نزديكي و تفاهم ميان دو ملت ترك و ارمني دفاع ميكرد، در جلوي دفتر روزنامهاش توسط يك افراطي ترك به قتل رسيد. در فرداي آن روز صدها هزار نفر از شهروندان عادي ترك به خيابانها ريخته و با فريادهاي "من هراند دينك هستم"، "من ارمني هستم" به نحو تحسينبرانگيزي حمايت و پشتيباني خود را از هموطنان ارمنيشان به نمايش گذاشتند. اين واقعه نشان داد كه عليرغم دههها تلاش مذبوحانه و صرف بودجههاي هنگفت براي انكار و تحريف تاريخ و فريب ملت ترك توسط رهبرانش، جامعه مدني تركيه بيدار است و فريب دروغپردازيها و رياكاريهاي دولتمردانش را نميخورد.
درسال 2008، به دنبال جنگ روسيه و گرجستان بر سر اوستياي جنوبي و افزايش دورنماي عدم ثبات و ناامني در منطقه، دولت تركيه پيشنهاد تاسيس يك پيمان منطقهاي تحت عنوان "پيمان همكاري و امنيت قفقاز"، متشكل از كشورهاي تركيه، گرجستان، ارمنستان، آذربايجان و روسيه را داد. پيشنهاد، با استقبال بيشتر كشورهاي ياد شده از جمله ارمنستان مواجه گرديد، معهذا، در توانايي تركيه در به تحقق رساندن چنين پيماني ترديدهايي وجود داشت و تاكنون هم اقدام عملي چنداني در اين راستا انجام نگرفته است.
سپس، درسال 2009، با وساطت دولت سوئيس، دولتين ارمنستان و تركيه تصميم به برقراري مجدد روابط ديپلماتيك گرفتند. از جمله شروط اين توافقنامه گشايش مرزهاي بين دو كشور است كه از زمان منازعه قراباغ توسط تركيه با هدف محاصره اقتصادي و سياسي ارمنستان بسته شده است. اين توافق، در ضمن مورد استقبال و تاييد قدرتهاي بزرگ و منطقهاي، از جمله جمهوري اسلامي، واقع شده است. گر چه، مقاولهنامه (پروتكل) اين توافق به تصويب دادگاه قانون اساسي ارمنستان رسيده، اما دولت تركيه، از جمله به بهانه تاييد و شناسايي واقعه قتلعام توسط پارلمانهاي كشورهاي مختلف، كه ارمنستان در آن دخالتي ندارد، به مانعتراشي و تعلل در تصويب توافقنامه ادامه ميدهد. به هر حال، به نظر ميرسد كه هدف دولت تركيه از مذاكره براي تجديد روابط با ارمنستان اقدامي تبليغي در جهت جلب افكار عمومي و هموار كردن راه براي عضويت در اتحاديه اروپا بوده باشد و نه واقعاً برقراري روابط حسن همجواري با همسايهاش. تهديدهاي اخير "رجب طيب اردوغان"، نخست وزير تركيه مبني بر اخراج كارگران مهاجر ارمني از تركيه در پي تصميم مجلس نمايندگان آمريكا مبني بر شناسايي واقعيت نژادكشي، انتقادات شديدي چه در سطح بينالمللي و چه در داخل تركيه به دنبال داشت و از نظر دولت ارمنستان اظهارات رييس دولت تركيه ادامه سياست نسلكشي اين دولت از صد سال پيش به اين طرف است.
در پي اين رويدادها، معاون وزارت خارجه تركيه براي مذاكره مجدد با مقامات ارمنستان و ترميم مواضع و كاهش اثرات منفي اظهارات آقاي اردوغان به ارمنستان سفر كرد.
با وجود آنكه درتوافقنامه تجديد روابط ديپلماتيك پيش شرطي درباره شناسايي نژادكشي ارمنيان توسط تركيه قرار داده نشده، با اينحال ميتوان با اطمينان گفت كه تا زماني كه دولت تركيه به سياست انكار فعالانه و تهديد عليه ارمنستان ادامه ميدهد، برقراري روابط عادي بين دو كشور با اشكالات و موانع جدي روبرو خواهد بود.
يادداشتها:
- اشاره به وقايعي است كه در اواخر جنگ جهاني اول در شهر باكو روي داده است. در آن زمان، جبهه قفقاز در نتيجه انقلاب بلشويكي روسيه در هم شكسته و قشون عثماني وارد قفقاز شده بود. در مدت اشغال قفقاز توسط نيروهاي عثماني، از جمله فقط در شهر باكو حدود سي هزار نفر از سكنه ارمني آن به قتل رسيدند. لازم به دكر است كه در همان زمان يك جناح ديگر قشون عثماني نيز به خاك ايران تجاوز كرده و وارد آذربايجان شده بود. حماسه مقاومت آذريهاي كشورمان به رهبري شيخ محمد خياباني عليه اشغالگران در تاريخ ثبت است.
منا بع مورد استفاده:
- قتلعام ارمنيان"، اسماعيل رايين (فارسي)
- مشاهدات شخصي من در جنگ جهاني اول"، محمد علي جمالزاده، نشريه "هور"، سال اول، شماره 2، تهران، 1350 (فارسي)
- ارمنستان 1918"، مولف: ژان ماري كارزو، ترجمه: فريبرز برزگر (فارسي)
- ماهنامه "آراكس"، تهران، 1383، شمارههاي 134و 133 (ارمني- فارسي)
- توطئه سكوت- قتلعام ارمنيان"، "دادگاه دايمي خلق"، تاليف: پروفسور پيير ويدال- ناكوئت (انگليسي)
- گزارش قطعنامه مربوط به قتلعام ارمنيان، روزنامه رسمي پارلمان اروپا، 20 ژوييه 1987 (انگليسي)
- كشتار ارمنيان درتركيه"، ناشر: كميته هلندي كمك به قربانيان ارمنستان، چاپ 1918- هارلم (هلندي)
- تاريخ قتلعام ارمنيان"، تاليف پروفسور واهاگن دادريان (انگليسي)
-تراژدي ارمنستان درامپراطوري تركيه عثماني"، تاليف دكتركمال مظهر احمد، (ترجمه هلندي)
...ادامه