
صدرا محقق: حكيم نظامي گنجهاي، متخلص به نظامي شاعر و داستانسراي پارسيگوي قرن ششم هجري است اما آنگونه كه در خبرها آمده مقامات فرهنگي كشور آذربايجان قصد دارند بناي يادمان نظاميگنجوي شاعر بزرگ ايراني را در فهرست ميراث فرهنگي يونسكو ثبت كنند. اين در حالي است كه خمسه مشهور نظاميگنجوي شامل پنج شاهكار منظوم عاشقانه در زبان فارسي از جمله مخزنالاسرار، هفت پيكر، خسرو و شيرين، اسكندرنامه و ليلي و مجنون بيش از اين توسط ايران در فهرست ميراث مكتوب يونسكو به ثبت رسيده است.
براساس خبري كه خبرگزاري ميراث فرهنگي روي خروجي خود قرار داده "المار وليوف"، شهردار شهر گنجه در جريان برگزاري مراسم هشتصد و هفتادمين سالگرد اين شاعر نامآور ايراني با اعلام اين خبر يادآور شد: تلاشها براي معرفي و درخواست جهت ثبت اين اثر در فهرست ميراث جهاني يونسكو تقريبا به انجام رسيده و در عين حال تلاشهاي ديگري نيز در راستاي شناخت و معرفي بيشتر اين شخصيت فرهنگي و تاريخي در شهر گنجه در دستور كار مقامات قرار گرفته است. وي همچنين از شكلگيري مركز نظامي در شهر گنجه خبر داد كه به زودي با هدف انجام مطالعات گسترده در زمينه ميراث نظامي و توسعه و معرفي آن به عموم مردم در سطح جهاني قرار است طبق فرمان رييسجمهور اين كشور آغاز به كار كند. بنا بر همين گزارش، هم اكنون گروهي متشكل از 17 متخصص از مقامات شهري و روشنفكران و كارشناسان كار خود را براي تشكيل اين مركز آغاز كردهاند. موسسه مطالعات آثار نظامي، موزه نظامي، مركز انتشارات و همچنين دپارتمان روابط خارجي ازجمله بخشهايي است كه براي كار در اين مركز پيشبيني شده است. مراحل اين كار قرار است در اجلاس سيوپنجم كميته ميراث جهاني كه از 29 خردادماه در پاريس آغاز شده، بررسي شود. بنابر اعلام سايت يونسكو، در اين اجلاس 42 اثر طبيعي و تاريخي از 40 كشور جهان براي ثبت در فهرست ميراث جهاني بررسي ميشوند. البته بايد گفت، نظاميزاده شهري به نام گنجه در شمال جمهوري آذربايجان كنوني است. نام اين شهر از گنج پارسي برگرفته شده است. بر اساس آثار به جا مانده از يك تاريخنگار و كشيش ارمني به نام "گيراگوش" كه همزمان با نظاميگنجوي ميزيسته: پيش از حمله مغولان، شهر گنجه داراي انبوه جمعيت پارسيان و اقليتي از مسيحيان بود. اين تاريخ نگار اين را در كتابي به عنوان "تاريخ ارمنيها" نوشته است. از سوي ديگر بنا بر آنچه در فصل 21 همين كتاب ديده ميشود گيراگوش در نوشتههاي خود بين ايراني، اعراب و تركها تفاوت قايل بوده است. علاوه بر اين حمدالله مستوفي هم در قطعه شعري گنجه را جزو چهار شهر مهم ايران خوانده بود. اين شهر تا دوره قاجاريه، بخشي از سرزمين ايران بود. در خلال جنگهاي ايران و روسيه در قرن نوزدهم، گنجه به همراه شهرهاي ديگري از قفقاز ضميمه خاك روسيه شد.
البته زاده شدن در گنجه تنها دليل اين مدعا نيست، چراكه يكي از نويسندگان جمهوري آذربايجان به نام ارسلي نوشابي در پيشگفتار كتاب خود تحت عنوان "نظامي و ادبيات تركي" كه در باكو به چاپ رسيده اين بيت را به نظامي منسوب كرده است: "پدر بر پدر، مر مرا ترك بود/ به فرزانگي هر يكي گرگ بود" و با استناد به آن، او را ترك خوانده است، اين در حالي است كه اين تك بيت هم به لحاظ فني (قافيه) نادرست است و هم در هيچ يك از نسخ خطي بازمانده از آثار اين شاعر ديده نشده است. علاوه بر اين در ادبيات پارسي و فرهنگ ايراني هيچگاه انتساب به گرگ فضيلت شمرده نميشد و گرگ جانوري خونخوار به شمار آمده است. بر اساس آثار واقعي به جا مانده از نظامي نيز اين مساله ديده ميشود. اين بيت از نظامي است: "پيامت بزرگست و نامت بزرگ/ نهفته مكن شير در چرم گرگ"
جمهوري آذربايجان علاوه بر نظاميگنجوي، تاكنون ادعاهايي در رابطه با بابك خرمدين، موسيقي عاشيقلار و حتي شهريار نيز داشته است. داستان به همين جا ختم نميشود. جمهوري تاجيكستان نيز ادعاهاي مشابهي را در رابطه با رودكي و ابوعليسينا دارد، تركمنستان شيخ ابوسعيد ابوالخير عارف نامي را از آن خود ميداند، عراقيها ادعايي مشابه در رابطه با ماني نقاش و انديشمند ايراني دارند، افغانستان، سوريه و تركيه هم با تاكيد بر اينكه مولانا ايراني نيست هر كدام اين شاعر و عارف پارسيگوي را از خود ميدانند. در مورد عجيبي نيز مقامات كشور قزاقستان، ابونصر فارابي را قزاق خواندهاند.
روزنامه شرق، 1/4/90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر