۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

به بهانه تعطيلي مدارس

به پايان آمدن سال تحصيلي هر چند براي دانش آموزان آغاز ايام استراحت است و خلاصي از درس و مشق، اما براي آناني كه دغدغه فرداي جامعه و كشور را دارند فرصتي است مغتنم براي بازنگري روش هاي به كار گرفته شده در سال تحصيلي گذشته و يافتن راه كارهايي بهتر براي تضمين رشد كيفي آموزش فرزندانمان.
رشد كيفي آموزش به ويژه در مدارس ارمني همواره از اهميت بالايي برخوردار بوده و هست، چرا كه ارامنه از گذشته دور مدرسه را از اركان اصلي حيات ملي خود به شمار آورده و در راه اعتلاي آن كوشيده اند، اما متاسفانه گاهي ندانم كاري هاي مسئولين شوراي آموزشي خليفه گري نه تنها راه را براي پيشرفت علمي فرزندانمان باز نمي كند بلكه خود باعث كند شدن روند رشد و حتي افت تحصيلي آن ها مي گردد.
البته و مطمئناً اداره مدارس كار ساده اي نيست و شوراي آموزشي نيز تلاش وافري در اين راه به كار مي بندد. اما در عين حال براي مبرا ساختن خويش از وضع حاضر، نا به ساماني موجود را در وهله اول پيامد عدم وجود انگيزه در ميان دانش آموزان و برخورد ناصحيح اوليا معرفي نموده سعي در رهانيدن خود از آن ميان و شانه از زير بار مسئوليت خالي كردن دارد.
"نوراير آراميان" رييس شوراي آموزشي خليفه گري ارامنه تهران در اين رابطه مي گويد: "مشكل ترين مسايل مدارس ارمني عبارتند از:
1- در نزد تعداد كثيري از دانش آموزان ارمني عشق و علاقه نسبت به تحصيل و جود ندارد و دانش آموز خوشبختي و آينده درخشان خويش را با تحصيلات عالي مرتبط نمي دانند.
2- در برخي از خانواده ها نيز اين خواست (عشق به تحصيل) غايب است و خانواده ها به اندازه كافي پيگير تحصيل فرزندان خود به ويژه در مقاطع راهنمايي و متوسطه نيستند.
3- ادارات آموزش و پرورش مناطق مختلف در مدارس ما اغلب چنان معلماني منصوب مي كنند كه قادر به ايجاد عشق به تحصيل در ميان شاگردان نيستند، لذا انگيزه و علاقه شاگردان نسبت به درس خواندن كاسته مي شود. و اما تغيير چنين معلماني با معلمين جايگزين با موانع عديده اي روبه رو مي شود.
4- محدوديت هاي مادي باعث مي شود شوراهاي آموزشي نتوانند طرح هاي خود را اجرايي كنند.
5- برنامه هايي كه از سوي شوراي آموزشي براي رشد كيفي تحصيلي مدارس ارمني طرح ريزي مي شوند به طور كلي با مخالفت مديريت مدرسه و يا اداره آموزش و پرورش منطقه رو به رو مي شود.
6- در نتيجه جو حاكم، امر مهم تربيت قومي شاگردان كه به معلمين و معاونان ارمني مدارس و نيز شوراي آموزشي خليفه گري سپرده شده است گاهاً با مانع رو به رو مي شود". (1)
آنچه مسلم است براي دست يافتن به رشد با ثبات و اساسي در مدارس در وهله اول نياز به مديراني كارآمد و معلميني مجرب و امكانات آموزشي مناسب داريم كه در يك نگاه سطحي بايد بگوييم امكانات آموزشي ما در قياس با امكانات آموزشي كشوري چندان هم نامناسب نيست و شايد بالاتر از حد متوسط آن باشد. اما در مورد معلمين، مديران و ديگر مسئولان آموزشي متاسفانه نمي توان به اين صراحت سخن گفت. پس از انقلاب اسلامي سياست هاي وزارت آموزش و پرورش در برخورد با مدارس خاص اقليت ها و به ويژه ارامنه، به عنوان بزرگترين جامعه اقليت مذهبي ايران، كه همواره حساسيت خاصي نسبت به مدارس خود داشته است، ضربه شديدي بر آنها وارد نموده، باعث افت كيفي آموزش در اين مدارس شد و خواه ناخواه به بخشي از جامعه و از طريق آن به كل كشور خسارت جبران ناپذيري وارد كرد. تحميل مديران دولتي، محدوديت تدريس زبان مادري، چاپ و تعليم كتب ديني خاص اقليت ها با استاندارد هاي دولتي و به زبان فارسي و بالاخره انتصاب معلمين نالايق مشكلات عديده اي را براي مدارس ارامنه پديد آورد، كه رهايي از آن ها به دليل سياست هاي متعصبانه دولت هاي وقت و ناكارآمدي شوراي خليفه گري ارامنه در برخورد با واقعيت هاي پس از انقلاب سال ها به طول انجاميد و هنوز نيز به وضع مطلوب نرسيده است، حال آن كه كيفيت آموزشي مدارس ارمني پيش از آن همواره زبان زد خاص و عام بوده و حضور پزشكان، مهندسين و متخصصين بنام ارمني در كشور گواه اين واقعيت انكار ناپذير است.
در هر حال امروز اوضاع كشور نسبت به سال هاي اول انقلاب بسيار تغيير يافته است. مسئولين نظام شناخت واقعي تري از جوامع اقليت كشور به دست آورده اند و براي رفع مشكلات آن ها اقدامات موثري انجام مي دهند، لذا ما نيز براي رسيدن به جايگاهي والاتر بايد بيش از گذشته تلاش نماييم، و با انتخاب چهره هايي نه تنها دلسوز بلكه متخصص به مقابله با مشكلات برخيزيم.
انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري اسلامي ايران و روزهاي پس از آن نيز فرصتي است دوباره براي طرح خواست هاي به حق جامعه ارمني، به خصوص آن كه هر چهار نامزد انتخاباتي خوشبختانه نظري مثبت به اقليت هاي ديني و به ويژه ارامنه دارند و در برنامه هاي خود نيز از اقداماتي كه در جهت بهبود وضعيت اجتماعي، حقوقي و فرهنگي آن ها به كار خواهند گرفت سخن رانده اند، پس بر ماست كه ضمن ابراز مشكلات و مسايل خود مجدانه خواهان حل آن ها توسط قواي مجريه، مقننه و قضاييه باشيم و براي رسيدن به حقوق خود به عنوان شهروندان اين مرز و بوم تلاش نماييم، نه آن كه با خواندن آيات ياس مردم را نسبت به حقوق خويش بيگانه و بي تفاوت ساخته، با دست خود نتيجه زحمات چند صد ساله پدرانمان و خون فرزندان شهيدمان را به فراموشي بسپاريم و آگاهانه يا ناآگاهانه مردم را به مهاجرت دعوت نماييم.
1- روزنامه "آليك" 10 بهمن 87

هیچ نظری موجود نیست: