۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

و وجدان سخن خواهد گفت

خانم "آمبرين زمان"، تحليلگر و ستون‌نويس سايت "هابر ترك" چندي پيش مقاله‌اي با عنوان "طرح مسئله ارمني" به چاپ رساند. وي در اين مقاله به موضوع احتمال بررسي طرح به رسميت شناختن نسل‌كشي ارمنيان در يكصدويازدهمين نشست عمومي كنگره آمريكا كه اواخر ماه دسامبر (دي ماه) سال گذشته ميلادي برگزار گرديد، پرداخته و تاثير اين مسئله را بر مناسبات تركيه و آمريكا بررسي مي‌كند. در زير بخش‌هاي از ترجمه اين مقاله را براي اطلاع خوانندگان به چاپ مي‌رسانيم.
يادآور مي‌گردد كه اين مقاله قبل از برگزاري نشست ماه دسامبر كنگره منتشر شده است.
"ارامنه تلاش كردند كه در آخرين لحظات طرحي را در دستور كار كنگره آمريكا قرار دهند كه در صورت تصويب آن از سوي نمايندگان، كشتار نياكان ارمنيان در سال 1915 به عنوان نسل‌كشي رسميت خواهد يافت. اما براي كنگره آمريكا مسايل بسيار مهم‌تر و با اولويت‌تري وجود داشت كه در نتيجه آن فرصت بررسي "طرح مسئله ارمني" فراهم نگردد. البته عدم بررسي اين لايحه دلايل ديگري نيز داشت كه عكس‌العمل دولت اردوغان از اعم آن مي‌باشد. همچون ساليان گذشته تركيه براي ممانعت از مطرح شدن اين لايحه همه توان خود را به كار گرفت. اردوغان شخصاً نامه‌اي براي باراك اوباما نوشت. اما "احمد داووداوغلو"، وزير امور خارجه صراحت بيشتري به خرج داد. وي به "هيلاري كلينتون" همتاي آمريكايي خود گوشزد كرد كه در صورت تصويب اين طرح در كنگره، تركيه واكنش‌هاي شديدي نشان خواهد داد.
بدين سان در راستاي شناسايي نسل‌كشي ارمنيان توانستيم بحران ديگري را با پيروزي پشت سرگذاريم. اما همه مي‌دانند كه اين موضوع نه اولين و نه آخرين بار است كه مطرح مي‌گردد. ارمنيان آمريكا هيچ‌گاه از فعاليت و تلاش باز نخواهند ايستاد، بلكه بلعكس، با نزديك شدن يكصدمين سالگرد مصيبت 1915، آنان فعاليت و تلاش‌هاي خود را براي شناسايي رسمي نسل‌كشي از سوي مجالس آمريكا، دو چندان خواهند كرد.
بسيار خوب، حال تركيه چه بايد بكند؟ و يا چه مي‌تواند بكند؟ بياييد براي يك لحظه به وجدان خود مراجعه نموده و سوال كنيم كه در سال 1915 چه روي داد؟ چگونه ميليون‌ها ارمني كه هزاران سال در اين سرزمين زندگي مي‌كردند ناگهان ناپديد شدند؟ قبلاً حتي صحبت كردن درباره اين موضوع هم به يك تابو تبديل شده بود، اما بعد از قتل "هراند دينك" عزيزمان گفت‌وگو و تحليل درباره اين مسئله راحت‌تر گشته است. درباره اين كه بر سر يك‌ميليون و سيصدهزار نفر ارمنياني كه تا سال 1915 ساكن عثماني بودند چه آمده اطلاعات بسيار اندكي در دست است".
خانم آمبرين زمان در ادامه مقاله خود، متاسفانه آگاهانه يا نا آگاهانه با تكرار ادعاهاي واهي و متوالي دولتمردان تركيه كه با قصد توجيه قتل‌عام و سرپوش نهادن بر اهداف نسل‌كشي ارمنيان صورت مي‌گيرد، مي‌گويد: "همكاري گروهي از ارمنيان با روس‌ها اين فرصت را براي "ترك‌هاي جوان" (حزب اتحاد و ترقي) فراهم نمود تا دست به كشتار ارمنيان بزنند.(!؟) آنان كودكان، زنان و سالمندان را بدون استثناء مي‌كشتند و يا وادار به ترك خانه و كاشانه مي‌كردند، كه اينان نيز در راه كوچ اجباري دچار قحطي، گرسنگي و امراض مختلف گشته جان مي‌دادند. هزاران تن از ارمنيان در صحاري شمال سوريه و دشت "ديرالزور" جان خود را از دست دادند. و تنها شمار قليلي از آنان به كمك كردها و ترك‌هاي دلرحم از مرگ حتمي نجات يافتند".
نگارنده مقاله با بيان شرايط كنوني بازماندگان قتل‌عام و رانده شدگان از وطن مي‌نويسد: "امروز نوادگان آناني كه به خارج از تركيه فرار كردند محقانه اين درخواست را دارند كه به سياست انكار قتل‌عام پايان داده شود و از آنان عذرخواهي شود. با گذشت هر روز بر شمار آناني كه با رجوع به دادگاه‌ها درخواست غرامت مي‌كنند، افزوده مي‌شود. به اعتقاد من حتي اگر پروتكل همكاري تركيه-ارمنستان محقق مي‌گشت و مرز بسته تركيه با ارمنستان باز مي‌شد و روابط سياسي با اين كشور آغاز مي‌شد، هيچ تاثير و خللي در اين روند پديدار نمي‌گشت، بلكه تنها براي چند صباحي روند به رسميت شناختن قتل‌عام كمي سخت‌تر مي‌شد".
آمبرين زمان سپس با اشاره به لزوم عادي‌سازي روابط تركيه با ارمنستان مي‌نويسد: "ما بايد روابط خود با ارمنستان را بر مبناي تحولات و واقعيت‌ها بنا نمائيم. براي تحقق صلح و امنيت پايدار در قفقاز و نيز حل‌وفصل سريع مناقشه قراباغ بايد سريعاً به پروتكل‌هاي عادي‌سازي روابط دو كشور كه سال پيش امضا شد، برگرديم و آن را احيا نمائيم. نمايندگان كنگره آمريكا و نيز رهبران ارمني و ترك نبايد بزرگترين لكه سياه تاريخ نه چندان دور ما (تركيه) يعني كشتار و مصيبت ارمنيان را همچون اهرم و ابزار در مراودات سياسي به كار گيرند. فعاليت اخير برخي انجمن‌ها و تشكلات ترك كه در چارچوب اين تفكر صورت مي‌گيرد را بايد ستود. چندين موسسه، صندوق و انجمن به رهبري "عثمان كاوالاي" براي زدودن پيش زمينه‌هاي موجود نزد افكار عمومي ترك‌ها و ارمنيان در حال فعاليت مي‌باشد. "موسسه هراند دينك"، "موسسه "عفمعن عمخيشدش" و موسسه "رثسثف" از جمله اين تشكل‌ها هستند. اين موسسات سعي مي‌كنند تا با از بين بردن اين پيش زمينه‌ها بين طرفين پل دوستي ايجاد كنند. اينان در راستاي ايجاد اين مهم تلاش‌ها و فعاليت‌هاي فوق‌العاده‌اي از خود به نمايش مي‌گذارند".
خانم آمبرين زمان در پايان مقاله خود با نام بردن از تعداي از روشنفكران ترك كه اين جسارت را داشته‌اند كه صراحتاً درباره قتل‌عام ارمنيان سخن بگويند، مي‌نويسد: "تاريخداناني همچون "خليل بركتاي"، "فكرت آقانر"، "تانرآكچام" و "عايشه هيور" كه هر روز بر شمار آنان افزوده مي‌شود، با به خطر انداختن جان خود چشمان ما را بر واقعيات سال 1915 باز مي‌كنند و بر فهم ما از آنچه در آن ساليان به وقوع پيوسته مي‌افزايند. آنان شجاعانه دروغ‌هايي را كه ده‌ها سال به ما خورانده شده را برملا و از اذهان ما پاك مي‌كنند".
خانم زمان در پايان تاكيد مي‌كند: "مطمئناً روزي فرا خواهد رسيد كه اين مسئله (موضوع قتل‌عام ارمنيان) در مجلس ملي ما (تركيه) نيز مورد بررسي قرار گيرد و نهايتاً وجدان سخن خود را بگويد".

هیچ نظری موجود نیست: