۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

گزارش بازدید از مسجد جامع شوشی

حامد کاظم زاده (1)
قره باغ یا آرتساخ،(2) با مرکزیت استپاناکرت (خانکندی)، منطقه ‌ای کوهستانی است که از زمان شوروی به صورت جمهوری ای خودمختار اداره می شده. این سرزمین باستانی به دو پارة جلگه‏ای (سفلی) و كوهستانی (علیا) تقسیم می شود. بخش سفلی در شمال واقع شده و مركز آن شهر گنجه است و قسمت كوهستانی آن نیز با عنوان رسمی جمهوری خودمختار قره‏باغ كوهستانی شناخته می‏شود. قسمت كوهستانی تقریباً 5/12 درصد كل سرزمین قره‏باغ را دربرگرفته است. از نظر موقعیت جغرافیایی قره‏باغ بین 25،˚39 و40 ،˚30عرض شمالی و 20،˚47 طول شرقی قرار دارد.
حدود این منطقه در جنوب از پل خداآفرین آغاز می شود و به پل شكسته بر روی رود ارس خاتمه می‏یابد. مرز قره باغ در قسمت شرقی رود كور است كه در روستای جواد (صابرآباد كنونی) به رود ارس می‏پیوندد. رود گوران نیز حد شمالی را از مرز ایالت گنجه تا رود كور تشکیل داده و قله های كوه‌های كوشبك، سالوارتلی و اریكلی پایان این سرزمین در باختر به حساب می آید.
این ناحیه از نظر اقلیمی به سه منطقۀ آب و هوایی معتدل گرم، معتدل سرد و سرد تقسیم می‏شود. جنگل ها، که شامل درختان میوه‏ای چون گردو، سیب، گلابی، گوجه سبز و زغال اخته هستند،33 درصد زمین های آن را پوشانده اند. زمین های كوهپایه‏ای زمستان های خشك و تابستان های ملایم و كوهستان های بلند اقلیمی سرد دارند. در جغرافیای تاریخی، از قره‏باغ به منزلة سرزمینی پهناور، بلند و صعب  العبور در شمال رود ارس با یخچال های طبیعی و زیبا و جنگل های پوشیده از درختان گوناگون در سایۀ جاودانۀ كوهستان های سر به فلك كشیده یاد شده است.
نام قره‏باغ نخستین بار در آغاز سلطنت آق قویونلوها آمده و سپس، در گاه‏نگار گرجی سدۀ چهاردهم و كتاب نزهۀ ‏القلوب، نوشتة حمدالله مستوفی قزوینی، از آن یاد شده. این نام در نوشته‏های اسلامی و ایرانی به صورت قره‏باغ، قرا باغ، قراباق، غراباغ و قاراباغ در پژوهش های روسی به صورت ناگورنو كاراباخ؛ و در نزد ارمنیان به صورت آرساك، آرساخ و آرتساخ آمده است. از زمان مغول قسمت جنوبی اران (آران) قره‏باغ خوانده می‏شود. در آثار نویسندگان ایرانی، از این منطقه با نام قره باغ اران یاد شده؛ برای مثال،محمدعلی بن شبانكاره‏ای، از تاریخ نویسان مغول و از شعرای دربار ابوسعید، در كتاب مجمع الأنساب؛ عبدالرشید خوافی، معروف به حافظ ابرو، از نویسندگان نیمۀ دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم؛ رشیدالدین فضل‏الله همدانی، وزیر غازان خان و اولجایتو مغول؛ فصیحی خوافی، نویسندۀ دورۀ تیموری؛ و درویش توكل بن اسماعیل بن حاجی محمد مشهور به ابن بزاز اردبیلی، در صفوۀ الصفاء، نام این سرزمین را قره باغ اران ذكر كرده‏اند. سید حسن بن مرتضی حسین استرآبادی، در كتاب تاریخ سلطانی (از شیخ صفی تا شاه صفی)، از این سرزمین با نام های قراباق و غراباغ اسم برده است.
نام قره‏باغ از دو بخش (( قره+ باغ)) به معنی جنگل سیاه تشكیل شده و به گفتۀ بسیاری از پژوهشگران قرا‏باغ به سرزمینی می گویند كه دارای باغ های پهناور و انبوه باشد آن گونه كه رنگ سبز درختان از انبوهی به رنگ سیاه متمایل شود. در یكی از نوشته های ارمنی آمده است كه چون پستی‏ها و دامنة كوه های این سرزمین باغ سفید نام داشته بلندی های آن را باغ سیاه نامیده‏اند.
به گفتة سر روبرت كرپورتر، پژوهشگر انگلیسی و نویسندۀ كتاب مسافرت به گرجستان و ایران (كه در 1821م در لندن به چاپ رسیده، منطقۀ قرا‏باغ همان جایی است كه در دوران باستان قارابازار یا كارابازار؛ یعنی، بازار بزرگ نامیده می‏شده. این بازار بزرگ نزدیك به نُه كیلومتر مساحت داشته و در هفته یك روز فعال می‏شده. در این بازار خیابان هایی درست کرده بودند و هركس می‏دانست برای خرید كالای مورد نیازش باید به كدام خیابان برود. بعدها، در محل این بازار، باغی بزرگ ساخته شد كه آن را به نامِ قرا‏باغ نامیدند.
جمهوری قره باغ شامل شش استان آسکران، هادروت، مارتاکرت، مارتونی، شاهومیان و شوشی است.

مسجد جامع شوشیشوشی[3] با ارتفاعی بین ۱۴۰۰ تا۱۸۰۰ متر از سطح آب‌های آزاد دارای مناظر بی همتای کوهستانی پوشیده از جنگل‌های انبوه است. این شهر در دوران ملوک خمسه زیر نظر ملک شاه نظر ارمنی، حاکم واراندا، اداره می شد. پس از قتل نادرشاه، پناه خان جوانشیر در ۱۱۲۹ق به قره باغ آمد. وی ابتدا به ساختن قلعۀ بیات و سپس، قلعۀ شاه بلاغی (به ارمنی ترنکوت) اقدام کرد. پناه خان برای مقابله با خوانین محلی با مشورت و راهنمایی ملک شاه نظر ارمنی دست به ساخت قلعۀ شوشی در 1170ق زد. شوشی همواره متشکل از جمعیتی مسلمان و ارمنی بوده اما از نکات قابل توجه اشارۀ میرزا یوسف قره باغی در 1855م است که اکثر جمعیت این شهر را متشکل از ارمنیان دانسته.

شوشی، که موزه ای شهری به حساب می آید، در حصار قلعۀ شوشی محصور شده است؛ قلعه ایی بی همتا در قفقاز که آدمی را به یاد جنگ های ایران و روس و جان فشانی های عباس میرزا به همراه هم رزمان مسلمان و ارمنی خویش می اندازد، قلعه ای که همچنان استوار و زیبا در این کوهستان سر به فلک کشیده آرام گرفته. قلعۀ شوشی دارای کتیبه های متعدد فارسی است که متأسفانه تاکنون بررسی دقیقی از آن به عمل نیامده است.
شوشی، به غیر از قلعه، دارای گورستان های تاریخی، سقاخانه ها، کلیساها، مساجد (مسجد حسن خان و مسجد مهرنساء) و آثار تاریخی بسیاری است که از معروف ترین آنها می توان به مسجد جامع شوشی یا مسجد پناه خان اشاره کرد. آغاز ساخت این بنای زیبا، که احتمالاً در 1182ق/ 1768م به دست ابراهیم خلیل خان جوانشیر افتتاح شده، به سال 1169ق، در دورۀ پناه خان، باز می گردد. بنای عظیم این مسجد ، که آن را مسجد گوهریه نیز می نامند، در میدان قدیمی و اصلی شهر واقع شده است.
بناهای به جامانده از دورۀ ابراهیم خلیل خان جوانشیر در قره باغ عبارت اند از:
1. مسجد جامع که در ۱۱۸۲ق/1768م افتتاح یا تعمیر و پس از آن نیز به دستور دختر ابراهیم خلیل خان جوانشیر، گوهرآغا، مرمت شده است.
2. دیوار قلعۀ شوشی که در ۱۱۹۸ق در عرض سه سال ساخته شد.
3. دو قلعۀ عسکران که در ۱۲۰۳ق ساخته شدند.
4. عمارت واقع در خزینه ‏دره‏ سی.
5. عمارت خان باغی در یک فرسخی شوشی.
6. حصار باغ آغ‌دام و گنبدهای قبرهای پناه خان و فرزندش.

ابراهیم خلیل خان دختری داشت به نام گوهرآغا که مادرش از نجیب زادگان کارتلی گرجستان بود. وی با تعمیر مسجد جامع شوشی و ادامۀ روند ساخت و ساز شوشی همچون پدر نامی نیک از خود به یادگار گذاشته است. دو کتیبۀ فارسی، که داخل صحن مسجد قرار دارد، شامل فهرستی از اوقاف و خرج اوقاف مسجد است که هر دو در هفده سطر نگارش یافته اند.
در کنار مسجد، بنایی دو طبقه احداث شده که دارای چهار کتیبۀ فارسی است. بر اساس نوشته های کتیبه و صحبت های افراد بومی احتمالاً این بنا استراحتگاهی برای مسافران بوده و در برخی از دوره ها به منزلۀ مدرسۀ دینی از آن استفاده می شده است. کتیبه شامل اطلاعاتی در خصوص فردی به نام مشهدی حسین بن شهیدی میرسیاف است که در 1306ق دکان هایی را به مسجد جامع وقف کرده و احتمالاً، این بنا نیز به کمک وی ساخته شده است. میرسیاف از بازرگانان ثروتمند قره باغ در قرن نوزدهم میلادی بوده.

وضعیت کنونی مسجدمسجد گوهریه، که بسیاری از دولتمردان باکو آن را ویرانه ای بیش نمی دانند و در تمامی رسانه ها و اخبار خود ارمنیان را به تخریب آن متهم می کنند، هم اکنون در حال بازسازی است و هیچ گاه نیز مورد بی احترامی ارمنیان قره باغ قرار نگرفته. با توجه به اطلاعاتی که از 1998م در دست است این مسجد به علت جنگ و عدم استفاده تقریباً به مخروبه ای تبدیل شده بود که خوشبختانه دولت قره باغ، با به وجود آوردن آرامش، از 2006م شروع به بازسازی آن کرده است که همچنان نیز ادامه دارد. تعمیر سقف، خاکبرداری از صحن مسجد، تعمیر کتیبه های آسیب دیده، صاف کردن سنگ قبرهای افتاده و نصب پله های جدید از جمله اقداماتی بود که این مسجد مخروبه را به بنایی قابل قبول در شأن نام یک مسجد تبدیل کرده است. البته، بدون تردید این بنا همچنان نیاز به احیاء و بازسازی دارد.

پیشنهاداتی فرهنگی در خصوص شوشیبا توجه به پیشینۀ تاریخی شوشی، ارتباطات آنان با ایران و وجود آثار تاریخی ارزشمند مربوط به گذشته و فرهنگ کشورمان در این سرزمین نگارنده در زیر پیشنهاداتی را به منظور حفظ این پیشینه و نیز گسترش ارتباطات دو ملت ارائه کرده است:
• کمک به بازسازی آثار ایرانی ـ اسلامی شوشی یا حتی قره باغ مانند مساجد و قلعه های تاریخی با استفاده از کارشناسان میراث فرهنگی ایران.
• احداث موزه ای ایرانی ـ ارمنی در منطقه به علت فراوانی آثار ایرانی در آن.
• ساختن فیلمی در مورد ارتباطات تاریخی شوشی با ایران و آثار تاریخی آن.
• احداث خانۀ فرهنگی ایران در شوشی و کمک به راه اندازی گروه ایران شناسی در دانشگاه دولتی آرتساخ.

پی نوشت ها:
1. عضو هیئت مؤسس انجمن دوستی ایران و ارمنستان.
Artsakh (Արցախ) .2
3.به ترکی آذربایجانی Şuşa، به فارسی شیشه و شوشی و به ارمنی ՇՈՒՇՒ.


هیچ نظری موجود نیست: