۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

گذشت زمان حق را ضايع نمي كند

به مناسبت 24 آوريل سالروز نژادكشي ارمنيان

ارمنيان هر ساله در اقصي نقاط جهان در اعتراض به كشتار عظيم اجدادشان توسط دولت تركيه در سال 1915، كه به اولين نژادكشي قرن بيستم شهرت يافته به اعتراض عمومي، تظاهرات و برگزاري مراسم متفاوت دست مي زنند و از دولت هاي مختلف دنيا پذيرش واقعيت نژادكشي و محكوميت آن و از تركيه حقوق پايمال شده خويش را طلب مي كنند.
حدود يك قرن پيش مبارزات رهايي بخش ملي در خاورميانه، اروپاي شرقي و آفريقا رشد چشمگير يافته و ملت هاي تحت ستم يكي پس از ديگري از زير يوغ استعمارگران رهايي مي يافتند. در اين بين امپراتوري عثماني، كه قرون متمادي با ضد انساني ترين روش ها و سركوب هاي خونين توانسته بود كشورها و ملل تحت استعمار را مطيع خود سازد، نمي توانست شاهد استقلال و آزادي آنها باشد. لذا براي حفظ حاكميت خود دست به تلاش هاي مذبوحانه زده و لشكر سرسپردگان خويش را به گوشه و كنار امپراتوري اعزام كرد. و از سويي نيز سعي در جلب حمايت ديگر كشورها، به ويژه كشورهاي اسلامي، از خود نمود. اما توسعه طلبي ها و تجاوز كاري هاي دائمي تركيه امكان هرگونه پشتيباني بين المللي از آن را ساقط كرده بود، چنانكه دولت هاي تازه استفلال يافته از امپراتوري عثماني بدون كوچكترين تعللي از سوي كشورها و مجامع بين المللي مورد شناسايي قرار مي گرفتند.
از سوي ديگر بي بند و باري هاي سلاطين عثماني صبر ملل تابع و به ويژه ترك ها را به پايان برده بود و حركت ها و جنبش هاي اجتماعي مورد اقبال عمومي قرار مي گرفت. از اين رو شكل گرفتن "جمعيت اتحاد عثماني"، در سال 1889، كه هدف آن رسيدن به مشروطه دست نيافته سال 1876 و استقرار مجلس ملي بود نيز مورد حمايت ملل تابع امپراتوري قرار گرفت. اين گروه كه بعدها به حزب "اتحاد و ترقي" تغيير نام داد موفق شد با حمايت ديگر احزاب فعال در امپراتوري و از جمله احزاب ارمني در سال 1908 عليه سلطان عبدالحميد دوم قيام كرده و حكومت را در دست گيرد. اما تنها مدت كوتاهي پس از آن نقاب از چهره خود دريده و كشتار ارمنيان "آدانا" را به اجرا گذارد، كه در نتيجه آن 30 هزار تن از ارمنيان آن ديار به خاك و خون كشيده شدند.
كشتار آدانا، كه امسال مصادف با سده آن هستيم، متاسفانه نتوانست رهبران ارمني، به ويژه سران حزب داشناكسيون، كه در آن ايام از محبوبيت بالايي برخوردار بودند، را بر سر عقل آورد، چنانكه آنان هيچ اقدامي در جهت آماده سازي ملت در برابر سياست كشتار حكومت گران جديد عثماني انجام نداده و در دام فريب حكام گرفتار آمده و پس از پيروزي كامل حزب اتحاد و ترقي در سال 1912 در انتخابات مجلس ملي تازه شكل يافته فعالانه در كنار اين حزب قرار گرفتند. اما تنها دو سال پس از اين ماه عسل، جنگ جهاني اول فرصت جديدي براي دولت جوان تركها پديد آورد تا نقشه ديرين اصلاف خويش، يعني پاكسازي امپراتوري عثماني از ملل غير ترك را به اجرا در آورند. به همين منظور اجلاس اضطراري حزب تشكيل شد تا برنامه ريزي هاي لازم را انجام داده و كار را يكسره كند. پس از اجلاس مسئوليت ها تقسيم و فرمان ها صادر گرديد. مسئوليت اصلي به "طلعت پاشا"، وزير كشور سپرده شد.
در سحرگاه 24 آوريل 1915 بازداشت روحانيون، روشنفكران، فعالان سياسي و اجتماعي آغاز شد. در آن روز حدود هشتصد نفر از سران ارمنيان بازداشت و به مقاصد نامعلومي انتقال داده شدند. و پس از آن كشتار عمومي آغاز شد...
صداي جنگ افزار جنگ ملل هر صدايي را در خود خفه مي كرد. و بدين سان ملتي از دم تيغ گذشت...
پس از خاموش شدن آتش جنگ جهاني ديگر از هيج اجاقي در ارمنستان غربي دود بلند نمي شد. يك و نيم مليون نفر كشته و بازماندگان از سرزمين مادري تبعيد شده بودند... اما در عين حال چون تركيه جزو كشورهاي متحد و شكست خورده در جنگ بود حزب بايد چاره اي براي خود مي انديشيد، لذا سريعاً در 19 اكتبر 1918 آخرين اجلاس خود را تشكيل داده و ضمن اعلام انحلال، تشكيل حزبي جديد تحت نام "تجدد" را به هواداران خويش "نويد" داد. اما با ورود نيروهاي متفقين به استانبول در دوم نوامبر همان سال سران حزب به خارج از كشور گريختند و اميد تشكيل حزب جديد را نيز به ياس تبديل نمودند. پس از آن طي سال هاي 1920-1919 تعدادي از اعضاي كميته مركزي حزب اتحاد و ترقي از جمله "طلعت پاشا"، "انور پاشا"، "جمال پاشا" و "ناظم بيگ"، به اتهام خيانت به كشور و كشتار ارمنيان محاكمه و غياباً به مرگ محكوم شدند. اما چند ماه بعد "مصطفي كمال آتاترك"، كه تا آن زمان حزب اتحاد و ترقي را به خاطر قتل عام ارمنيان تقبيح مي نمود، خود سياست آنان را در پيش گرفته و با فراهم آوردن لشكري به ارمنستان شرقي حمله ور شد و به قتل و غارت پرداخت و اين كشتارها تا سال 1923 به صورت جسته گريخته ادامه يافت... و حتي پس از آن توسط دولت هاي متوالي تركيه در دهه 1930 و نيز 1960 به اشكال متفاوت ادامه يافت، تا اينكه ارمنستان غربي از وجود ملتي كهن كه ريشه اي چند هزار ساله در آن داشت، تهي شد.
پس از پايان جنگ جهاني اول، جهان درگير جنگ بين الملل دوم و سپس جنگ سرد شده و مسئله ملتي كشته شده را در پس منافع خويش به فراموشي سپرد... اما مبارزات دهه هاي اخير ارمنيان و در پي آن شناسايي واقعيت نژادكشي از سوي مجالس كشورهاي مختلف و مجامع بين المللي، همچنين حمايت برخي از روشنفكران ترك از حقوق ارمنيان و نيز استقلال ارمنستان دولت تركيه را مجبور به اتخاذ سياست هاي جديد براي فرار از محكوميت جهاني و نيز استرداد سرزمين هاي اشغالي ارمنستان غربي ساخت، كه طرح پيش شرط هايي همچون شناسايي تماميت ارضي تركيه و عدم پي گيري شناسايي بين المللي نژادكشي ارمنيان در قبال بازگشايي مرز مشترك و ايجاد روابط ديپلماتيك با ارمنستان از اين دست مي باشد. به هر حال، آنچه مسلم است واقعيت ها را با كتمان نمي توان عوض كرد و يا حقي را ضايع نمود، حتي اگر از آن ده ها سال گذشته باشد، چرا كه حق از حقيقت مي آيد و جاودانه است.

هیچ نظری موجود نیست: